دیدگاه اندیشمندان و تحلیلگران صرب در باره حمله اسرائل و آمریکا به ایران
پروفسور بویان دیمیتریویچ
برخی مدعیاند که ایران در این جنگ تنهاست، در حالی که چنین نیست. ایران تنها نیست؛ همپیمانانی چون چین و روسیه در کنار او هستند. از سوی دیگر، اکثر کشورها حملات اسرائیل به ایران را محکوم کردهاند و تنها تعداد اندکی از آن حمایت کردهاند.
ایران دارای بیش از صد هزار موشک و پهپاد با بردهایی از ۵۰۰ کیلومتر تا بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر است. ایران کشوری مقتدر است، و اگر آمریکا در ماجرا مداخله نمیکرد، اسرائیل تاکنون از صحنهی روزگار محو شده بود. نیمی از اسرائیل با خاک یکسان شد، و "گنبد آهنین" در برابر موشکهای ایران دوام نیاورد و مشخص شد چیزی جز یک دروغ تبلیغاتی رنگارنگ نبوده است.
به گفته آقای اسکوتر، برآوردهای انجامشده نشان میدهد که خسارات وارده به اسرائیل بالغ بر ۲۰۰۰ میلیارد دلار بوده است. اسرائیل حدود ۱۰ دانشمند ایرانی را ترور کرد، اما در مقابل، مؤسسههای مهمی مانند مؤسسه وایزمن – یکی از مجهزترین مراکز اسرائیل در حوزههای هوش مصنوعی، هستهای و برنامههای بیولوژیک – نابود شد. هنوز مشخص نیست چه تعداد دانشمند در آن حمله کشته شدهاند، زیرا اسرائیل این اطلاعات را پنهان نگه میدارد.
رسانههای غربی نیز تمامی اخبار مربوط به خسارات اسرائیل را سانسور میکنند و اطلاعات دقیقی ارائه نمیدهند. اما در جنگ اطلاعاتی، ایران بر اسرائیل پیروز شد. ایران بدون خطا، اهداف حساس و کلیدی را مورد اصابت قرار میدهد، در حالیکه وسعت جغرافیایی این کشور، از بروز خسارات جدی به آن جلوگیری میکند. اما اسرائیل کشوری کوچک است و با تعداد محدودی موشک قابل نابودی است.
متحدان اسرائیل تصور میکردند که این رژیم قادر خواهد بود ایران را نابود کند، اما اشتباه کردند. این اسرائیل بود که ویران شد و دیگر نخواهد توانست خود را بازسازی کند. ارتش اسرائیل توانایی مقابله با حماس را هم ندارد، مگر آنکه زنان و کودکان را هدف قرار دهد.
به عقیده من، این حوادث سرآغاز پایان اسرائیل خواهد بود.
البته نباید فراموش کنیم که در ایران، همانند هر کشور دیگری، مخالفان سیاسی نیز وجود دارند که برای نظام مشکلاتی ایجاد میکنند. اما با این حال، رژیم ایران ساختاری فوقالعاده محکم و باثبات دارد و بر پایه رأی و حمایت اکثریت مردم استوار است.
آیا تاکنون آیتالله خامنهای را دیدهاید؟ دیدهاید چگونه به نظر میرسد؟ من در دو هفته اخیر وقایع ایران را بهدقت دنبال کردهام و به سخنان و رفتارهای ایشان توجه کردهام. او انسانی روحانی و معنوی است. من خودم مسلمان نیستم، اما وقتی با دقت نگاه میکنید، متوجه میشوید که چه نیرویی از او ساطع میشود. نیرویی که از ایمان سرچشمه میگیرد ، قویترین قدرت موجود در جهان.
این را اگر با بنیامین نتانیاهو مقایسه کنیم، که چهرهاش بیشتر شبیه یک فرد شرور و اوباش است — و واقعاً هم همینطور است، تفاوت میان یک انسان روحانی و یک رهبر فاسد کاملاً آشکار میشود. نتانیاهو در برابر شخصیتی مانند آیتالله خامنهای، چیزی جز یک فرد معمولی و بیارزش به نظر نمیرسد.
ایرانیان، برخلاف بسیاری از کشورهای عربی، مردمی مبارز و مقاوماند، و کشوری در اختیار دارند به وسعت نیمی از قاره اروپا. آمریکا توان حمله به چنین کشوری را ندارد. تنها راهی که ممکن است برای آسیبزدن به ایران دنبال کند، ایجاد تفرقه میان اقوام مختلفی است که در ایران زندگی میکنند — کردها، ترکها، آذریها و دیگر گروهها.
نناد بومبیچ
دونالد ترامپ محبوبیت خود را از دست داده و اکنون در تلاش است از اسرائیلی دفاع کند که در واقع قابل دفاع نیست. در آمریکا این پرسش مطرح است که چرا باید منابع و سرمایههای خود را صرف دفاع از چیزی کند که هیچ توجیهی ندارد.
سیاست آمریکا در قبال فلسطین، موسوم به "هرس کردن چمن" است؛ به این معنا که نمیخواهند مردم فلسطین را یکباره بیرون کنند، بلکه هر بار که رشد و مقاومتی از آنها دیده میشود، سرکوبشان میکنند تا نهایتاً خودشان ناچار به مهاجرت شوند.
موضعگیریهای ترامپ عمدتاً تحت فشار لابی صهیونیستهاست و به دلیل پولهایی که از آنها دریافت میکند. به او هشدار دادهاند که اگر همکاری نکند، از سوی این لابی مورد حمله قرار گرفته و حمایت آنها به سمت رقیبانش خواهد رفت، و او از صحنه رقابت خارج خواهد شد.
در حال حاضر، حدود ۷۰ درصد مردم آمریکا با سیاستهای ترامپ مخالفاند و تنها ۱۶ درصد از او حمایت میکنند.
در زمان جنگ بوسنی، علی عزت بگوویچ از کشورهای اسلامی، از جمله ایران، درخواست حمایت مالی و سیاسی کرد و مبالغی نیز دریافت نمود. در برخی رسانههای منطقه ادعا شد که مجاهدینی که در بوسنی میجنگیدند، از سوی ایران آمدهاند، اما این اطلاعات نادرست است. واقعیت این است که اگرچه ایران در ابتدا حمایتهایی داشت، اما سازمان سیا از این موقعیت بهرهبرداری کرد. آمریکا حدود ۳۰۰۰ نیروی نظامی، عمدتاً عرب و با فرماندهی نیروهای عرب، از طریق کرواسی به بوسنی اعزام کرد. سازمان سیا با انتشار اطلاعات غلط، تلاش کرد ایران را در برابر ما قرار دهد ، و متأسفانه موفق هم شد.
جنگ اخیر در غزه نیز در جهت متهمسازی ایران هدایت شد، حال آنکه ایران در این زمینه نقش مستقیمی نداشته است. ایران تمایل خود را برای گفتوگو با غرب نشان داد، اما غرب این رویکرد را نشانهی ضعف تلقی کرد و حملات نهایی خود را آغاز نمود. زیرا سیاست ثابت غرب این است: هرگاه طرف مقابل عقبنشینی یا انعطاف نشان دهد، بهترین زمان برای وارد آوردن ضربه است. از همین رو، مقاومت، برگ برنده است و نشاندادن ضعف، به معنای شکست.
نشاندادن ضعف از سوی ایران، به از دست رفتن شماری از عالیرتبهترین چهرههای نظامی و علمیاش منجر شد. غرب ایران را به «تروریسم اسلامی» متهم میکند و سازمانهایی نظیر القاعده، داعش، مجاهدین و حماس را به ایران نسبت میدهد، در حالی که تمامی اعضای این گروهها از جریان اهلسنت هستند و نه شیعیان. ایران از ابتدا تا کنون، همواره با تروریسم اسلامی مبارزه کرده و اگر اعضای این گروهها در قلمرو ایران دیده شوند، مجازاتشان اعدام است.
سردار قاسم سلیمانی نیز یک فرمانده ضد تروریسم بود، نه حامی آن. ادعاهایی مبنی بر حضور او در جنگ بوسنی نادرست است، زیرا در آن دوران او فردی بسیار جوان بود و در آن سطح مسئولیتی نداشت.
تمامی بیثباتیهای منطقهی بالکان از آشپزخانهی ژئوپلیتیکی غرب ناشی میشود. ایران نیز به ساخت سلاح هستهای متهم میشود، در حالی که حتی رئیس وقت سازمان اطلاعات آمریکا از دونالد ترامپ انتقاد کرد و تأکید نمود که ایران نه تنها بمب اتم ندارد، بلکه تلاشی هم برای ساخت آن نمیکند؛ فعالیتهای هستهای ایران صرفاً در جهت تأمین انرژی مورد نیاز کشور است.
افراد بانفوذی در دولت ترامپ نیز با جنگ علیه ایران مخالفاند. نباید فراموش کرد که در صورت حمله به ایران، روسیه نیز از تبعات آن در امان نخواهد بود. آمریکا با این اقدامات، پیامی به روسها میدهد: اگر مقاومت نکنید، سرنوشتی مانند ایران خواهید داشت. بنابراین، تنها راه بقا و حفظ موجودیت، مقاومت است.
نظام ایران فاسد نیست؛ رهبر آن، آیتالله خامنهای، و خانوادهاش زندگیای ساده و معمولی دارند. با این حال، غرب به دنبال سرنگونی این نظام است و برای رسیدن به این هدف، از الگوی آشنایی استفاده میکند؛ همان الگویی که پس از حمله به صربستان و بمباران آن، منجر به تغییر رژیم شد. اکنون نیز همین طرح را برای ایران دنبال میکنند.
غرب در زمان انقلاب ایران و سقوط شاه نگران آن بود که ایران به سمت کمونیسم سوق پیدا کند، چراکه چنین وضعی به نفع شوروی سابق بود. اما همه دیدیم که جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا، آمریکا را "شیطان بزرگ" و شوروی را "شیطان کوچک" نامید.
سیاست همیشگی آمریکا در سراسر جهان این است: تفرقه بینداز و حکومت کن.
نیکولا شاهینوویچ:
بمباران ایران نه تنها باعث تضعیف آن نمیشود، بلکه عامل اتحاد بیشتر مردم ایران خواهد بود. این تصور که رژیم ایران بهواسطهی بمباران، از سوی مردم دچار تغییر یا سقوط شود، محال است. ایران هرگز تسلیم نخواهد شد.
با بهبود روابط با عربستان سعودی، گسترش توسعه داخلی، ارتقاء روابط دیپلماتیک و برگزاری نشستهای مشترک با کشورهای اسلامی و اتحادیه عرب، ایران به دستاوردی بزرگ نائل آمد که بهدرستی بهعنوان تهدیدی برای غرب تلقی شد. ایران موفق شد میان کشورهای عربی و اسلامی پیوندی تازه ایجاد کند، و این امر موجب تضعیف نفوذ ایالات متحده در منطقه شد.
اوروش بالویچ:
در جریان این درگیریها، رئیسجمهور صربستان به همراه دولت، تلاش میکند موضعی متوازن و بیطرفانه نسبت به هر دو طرف درگیر اتخاذ کند.
از یکسو، ما با ایران روابط دوستانهای داریم، چرا که ایران استقلال کوزوو را به رسمیت نشناخته است و بهخاطر این موضع، باید قدردان آن باشیم. افزون بر آن، ایران با رویکرد مقاومتی خود، الهامبخش بسیاری از کشورهای اسلامی بوده است.
از سوی دیگر، با اسرائیل نیز روابطی مسالمتآمیز داریم. زیرا میان ما و یهودیان، سابقهای طولانی از همزیستی تاریخی و مشترک وجود دارد. قرنها در کنار یکدیگر بهصورت صلحآمیز زندگی کردهایم و در طول تاریخ، تهدیدها و رنجهایی مشابه از سوی دشمنان مشترک تجربه کردهایم.
https://www.youtube.com/watch?v=97V6WZUxwNk
23 ژوئن 2025
نظر شما